شبی سرد و زمستانی زیر کرسی گرم مهربانی و همدلی.پدر بزرگ.مادر بزرگ
پدر .مادر .خواهر برادر.... چقدر صمیمی. روی کرسی هندوانه ی قرمز. انار .آجیل و..... مهمتر از همه کتابی در دست پدر بزرگ. می بوسد نیت می کند و می گشاید برای تک تک در جمع بی ریای دور کرسی! و می خواند....
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
راستی چرا امروز همه اینها افسانه است! امشب تان را با حافظ و هندوانه. آجیل و انار .... می گذرانید. راستی همدلی هم هست!؟
شب یلدای تان شادی طولانی باد